با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+يک شبههاي وجود دارد که برخي ميگويند: «همانطور که شما ميگوييد؛ اول بايد طاغوت از بين برود و بعد کم کم همهچيز درست شود. خُب الان که در مملکت ما طاغوت حاکم نيست و ولايت حاکم است، پس چرا خيلي از مشکلات هنوز حل نشده است؟!» پاسخش اين است که هنوز «طاغوت جهاني» از بين نرفته است.
الحمدلله ما الان در مملکت خودمان طاغوت داخلي را سرنگون کردهايم، اما طاغوت جهاني و طاغوت بزرگتر هنوز بر جهان سلطه
البته نه همه بلکه بعضيا يک دنده کم ظرفيت - نداي دريا
+تو کافى شاپ دختره دستشو گذاشته بود رو دست پسره و آروم لبخند ميزدند... منم اين يکى دستمو گذاشتم رو اون يکى دستم اما اصلأ خنده نداشت ملت به چه چيزايى ميخندنا!!!!!!
+مرد به سرعت به خانه امد و فرياد زدعزيزم ساکتو ببند ..من همين الان 10 ميليون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو براي ساحل ببندم يا کوه . مرد : مهم نيست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو.
+پيري ميگفت :اگه مي خواهي جوان بماني ،درد دلت را به کسي بگو که دوستش داري و دوستت دارد . . .گفتم: پس چرا تو پير شدي ؟؟؟خنديد و گفت :دوستش داشتم و دوستم نداشت …!!!
+مباد آن که عباي تو يک کنار بيفتد/ميان راه، تن تو بي اختيار بيفتد
تو را خميده خميده ميان کوچه کشيدند/که آبروي نجيبت از اعتبار بيفتد
توقع اثري غير آبله نتوان داشت/مسير پاي برهنه ت اگر به خار بيفتد
چه خوب شد که لباست به ميخ در نگرفت و…/چه خوب شد که نشد پهلويت ز کار بيفتد
اگر چه سوخت حريمت ولي نديد نگاهت/ز گوش دخترکان تو گوشوار بيفتد.