ali jalilvand - پيام‌هاي ارسالي

رويت به زلف پر چين تسخير ملک دل کرد فتحي چنين که کرده با لشکر شکسته؟ صائب تبريزي

Tue, 01 Sep 2015 14:47:00 GMT

رويت به زلف پر چين تسخير ملک دل کرد فتحي چنين که کرده با لشکر شکسته؟ ***صائب تبريزي***

شکر خدا که نام علي در اذان ماستما شيعه ايم و عشق علي در روان ماستاز ياعلي زبان و دهان خسته کي شود؟*اصلا زبان براي همين در دهان ماست

Tue, 10 Sep 2013 12:54:00 GMT

شکر خدا که نام علي در اذان ماست*ما شيعه ايم و عشق علي در روان ماست*از ياعلي زبان و دهان خسته کي شود؟*اصلا زبان براي همين در دهان ماست

يک شبهه‌اي وجود دارد که برخي مي‌گويند: «همان‌طور که شما مي‌گوييد؛ اول بايد طاغوت از بين برود و بعد کم کم همه‌چيز درست شود. خُب الان که در مملکت ما طاغوت حاکم نيست و ولايت حاکم است، پس چرا خيلي از مشکلات هنوز حل نشده است؟!» پاسخش اين است که هنوز «طاغوت جهاني» از بين نرفته است. الحمدلله ما الان در مملکت خودمان طاغوت داخلي را سرنگون کرده‌ايم، اما طاغوت جهاني و طاغوت بزرگتر هنوز بر جهان سلطه

Mon, 14 Sep 2015 17:41:00 GMT

يک شبهه‌اي وجود دارد که برخي مي‌گويند: «همان‌طور که شما مي‌گوييد؛ اول بايد طاغوت از بين برود و بعد کم کم همه‌چيز درست شود. خُب الان که در مملکت ما طاغوت حاکم نيست و ولايت حاکم است، پس چرا خيلي از مشکلات هنوز حل نشده است؟!» پاسخش اين است که هنوز «طاغوت جهاني» از بين نرفته است. الحمدلله ما الان در مملکت خودمان طاغوت داخلي را سرنگون کرده‌ايم، اما طاغوت جهاني و طاغوت بزرگتر هنوز بر جهان سلطه

بزرگ شديم آخرشم نفهميديم اين بچه هاي مردم کيا بودن که تو همه چيز از ما موفق تر بودن!! :|

Mon, 02 Sep 2013 17:04:00 GMT

بزرگ شديم آخرشم نفهميديم اين بچه هاي مردم کيا بودن که تو همه چيز از ما موفق تر بودن!! :|

خداحافظ

Sun, 02 Feb 2014 10:47:00 GMT

خداحافظ

بزرگ شديم آخرشم نفهميديم اين بچه هاي مردم کيا بودن که تو همه چيز از ما موفق تر بودن!! :|

Mon, 02 Sep 2013 17:04:00 GMT

بزرگ شديم آخرشم نفهميديم اين بچه هاي مردم کيا بودن که تو همه چيز از ما موفق تر بودن!! :|

خانوما مث موتور گازين . . . . . . . . . . . . . . . . . . . فقط سرو صدا دارن.

Thu, 15 Aug 2013 14:30:00 GMT

خانوما مث موتور گازين . . . . . . . . . . . . . . . . . . . فقط سرو صدا دارن.

تو کافى شاپ دختره دستشو گذاشته بود رو دست پسره و آروم لبخند ميزدند... منم اين يکى دستمو گذاشتم رو اون يکى دستم اما اصلأ خنده نداشت ملت به چه چيزايى ميخندنا!!!!!!

Tue, 10 Sep 2013 11:47:00 GMT

تو کافى شاپ دختره دستشو گذاشته بود رو دست پسره و آروم لبخند ميزدند... منم اين يکى دستمو گذاشتم رو اون يکى دستم اما اصلأ خنده نداشت ملت به چه چيزايى ميخندنا!!!!!!

مرد به سرعت به خانه امد و فرياد زدعزيزم ساکتو ببند ..من همين الان 10 ميليون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو براي ساحل ببندم يا کوه . مرد : مهم نيست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو.

Tue, 10 Sep 2013 18:41:00 GMT

مرد به سرعت به خانه امد و فرياد زدعزيزم ساکتو ببند ..من همين الان 10 ميليون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو براي ساحل ببندم يا کوه . مرد : مهم نيست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو.

کنترل تلوزيون ما به درجه اي از عرفان رسيده که اگه باتري هاشو هم دربياري ولي چند بار بزني پشتش بازم کار ميکنه !

Tue, 10 Sep 2013 18:38:00 GMT

کنترل تلوزيون ما به درجه اي از عرفان رسيده که اگه باتري هاشو هم دربياري ولي چند بار بزني پشتش بازم کار ميکنه !

گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني؟ و آنچنان مات كه يكدم مژه بر هم نزني مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني!!

Sat, 14 Sep 2013 08:07:00 GMT

گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني؟ و آنچنان مات كه يكدم مژه بر هم نزني مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني!!

پيري ميگفت :اگه مي خواهي جوان بماني ،درد دلت را به کسي بگو که دوستش داري و دوستت دارد . . .گفتم: پس چرا تو پير شدي ؟؟؟خنديد و گفت :دوستش داشتم و دوستم نداشت …!!!

Sun, 01 Sep 2013 22:04:00 GMT

پيري ميگفت :اگه مي خواهي جوان بماني ،درد دلت را به کسي بگو که دوستش داري و دوستت دارد . . .گفتم: پس چرا تو پير شدي ؟؟؟خنديد و گفت :دوستش داشتم و دوستم نداشت …!!!

زن به شوهرش ميگه : در هندوستان يکزن رو به قيمت يک گوسفند فروختند.. به نظر تو اين بي انصافي نيست؟؟؟ شوهره ميگه : نه اگه زن خوبي باشه مي ارزه...

Mon, 02 Sep 2013 17:02:00 GMT

زن به شوهرش ميگه : در هندوستان يکزن رو به قيمت يک گوسفند فروختند.. به نظر تو اين بي انصافي نيست؟؟؟ شوهره ميگه : نه اگه زن خوبي باشه مي ارزه...

مباد آن که عباي تو يک کنار بيفتد/ميان راه، تن تو بي اختيار بيفتد تو را خميده خميده ميان کوچه کشيدند/که آبروي نجيبت از اعتبار بيفتد توقع اثري غير آبله نتوان داشت/مسير پاي برهنه ت اگر به خار بيفتد چه خوب شد که لباست به ميخ در نگرفت و…/چه خوب شد که نشد پهلويت ز کار بيفتد اگر چه سوخت حريمت ولي نديد نگاهت/ز گوش دخترکان تو گوشوار بيفتد.

Sun, 01 Sep 2013 23:43:00 GMT

مباد آن که عباي تو يک کنار بيفتد/ميان راه، تن تو بي اختيار بيفتد تو را خميده خميده ميان کوچه کشيدند/که آبروي نجيبت از اعتبار بيفتد توقع اثري غير آبله نتوان داشت/مسير پاي برهنه ت اگر به خار بيفتد چه خوب شد که لباست به ميخ در نگرفت و…/چه خوب شد که نشد پهلويت ز کار بيفتد اگر چه سوخت حريمت ولي نديد نگاهت/ز گوش دخترکان تو گوشوار بيفتد.

يکي از بزرگترين دو راهي هاي زندگي اينه که نميدوني درِ شيشه اي مقابلت رو بايد بکشي يا فشار بدي !!!!؟؟؟؟

Sun, 01 Sep 2013 23:31:00 GMT

يکي از بزرگترين دو راهي هاي زندگي اينه که نميدوني درِ شيشه اي مقابلت رو بايد بکشي يا فشار بدي !!!!؟؟؟؟